مجله اینترنتی جدال عشق و عقلسلام بعد از چند سال مجدد همدیگر را پیدا کردیم که الان 7 ماهی هست که باهم هستیم. خیلی همدیگر را دوست داریم؛ البته بیشتر به خاطر آن عشق بچگی که باهم داشتیم و خاطره هایی که از قبل بوده و الان هست. حالا من الان واسم خواستگار آمده. شرایطش خوب است. خانوادم میگویند مورد خوبی است؛ ولی من دلم جای دیگر است. میدانم که شرایط ازدواج و کار و پول و اینها را ندارد؛ ولی خیلی دوستم دارد. قشنگ معلوم است. حالا ماندم؛ نمیدانم این را قبول کنم که میدانم آینده خوبی ندارم؛ یا خواستگارم را که در این صورت میترسم فرد مورد علاقم غصه بخورد؛ چون همه اش میگوید من بدون تو میمیرم. تو رو خدا بگویید چه کار کنم؟؟ پاسخ: سلام بنابراین به آن کسی که دوستش داری بگو ادامه دادن این رابطه به این شکل به صلاح نیست؛ چون آینده این رابطه مشخص نیست و معلوم نیست خانوادهها به این ازدواج رضایت دهند. بعلاوه من الان خواستگار دارم و خانوادهام میگویند مورد خوبی است و نمیتوانم الکی ردش کنم. برای همین تو اگر قصد ازدواج داری، بهتر است رسما اقدام کنی ببینیم به نتیجه میرسیم یا نه. اگر گفت فعلا شرایطش را ندارم بگو اقدام اولیه برای ازدواج شرایط خاصی نمیخواهد. تو میتوانی بیائی و اگر خانوادهها به تفاهم رسیدند، مدتی را در عقد میمانیم تا شرایط فراهم شود و بعد عروسی کنیم. اگر هم که خانوادهها مخالفت کردند، حد اقلش این است که تکلیف هر دوی ما روش میشود و کاری که باید چند سال دیگر صورت بگیرد و از هم جدا شویم، همین الان با آفت کمتر انجام میشود. اگر ایشان آمد و خانوادهها هم قبول کردند که هیچ؛ ولی اگر ایشان به هر دلیلی نیامد یا خانوادهها قبول نکردند، بهتر است کلا فراموشش کنی و در مورد خواستگار مورد نظرت بیشتر فکر کنی و اگر از لحاظ فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری با شما تناسب داشت، با هم ازدواج کنید؛ چون چیزی که عشق و علاقه پایدار بعد از ازدواج را رقم میزند، وجود همین تناسب هاست و عشقی که این پشتوانهها را نداشته باشد، برای ازدواج مناسب نیست و بعد از ازدواج از بین میرود. پیروز و سربلند باشید منبع : http://www.jonbeshnet.ir/news/24484
موضوع مطلب : مشاور ازدواج, فرایند ازدواج, عشق |
|